سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشکستان

صفحه خانگی پارسی یار درباره

تو که خود خال لبی از چه تو بیمار شدی ....

    نظر

سروده ی حضرت امام خمینی(ره) 

چشم بیمار

 

من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

 

فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم  

      همچو منصور خریدار سردار شدم

 

غم دلدار فکنده است بجانم شرری     

    که بجان آمدم و شهره بازار شدم

 

     در میخانه گشائید برویم شب و روز     

   که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

 

          جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم    

    خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم

 

          واعظ شهر که از پند خود آزارم داد     

    از دم رند می آلوده مددکار شدم

 

بگذارید که از بتکده یادی بکنم

من که با دست بت میکده بیدار شدم

 

سروده ی حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله) 

این شعر را آقا در جواب شعر "چشم بیمار" سروده اند:  

تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی

تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی

تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان  

      دار منصور بریدی همه تن دار شدی

عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر      

  ای که در قول و عمل شهره بازار شدی

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی     

     وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

خرقه پیر خراباتی ما سیره توست      

      امت از گفته در بار تو هشیار شدی

واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی     

    دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی

یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم

 

ببریدی ز همه خلق و به خلق یار شدی

 

پی نوشت را حتماً بخونید

بسم الله الرحمن الرحیم

داغ های همه ی تاریخ را ما به یکباره دیدیم...چرا که ما امت آخر الزمانیم و خمینی این ماه بنی هاشم میراث دار همه ی صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ.

ما را گمان این نبود که بعد از او بمانیم. اما او رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین..در این پهنه ی بی منتهایی که عقل راه به جایی نمی برد.

...........................

هر از چند گاهی بر خلاف معمول و متداول اگه 7 کانال  تلویزیون رو بگردی شاید یه برنامه خوب گیر بیاری. البته اصلاً هرفم قصد تخریب تلویزیون و مدیریت اون نیست.یکی از این برنامه ها که قبلاً هم با یه اسم دیگه پخش میشد و الآن اسمش یه کم تغییر کرده تونسته مخاب های خاص خودش رو پیدا کنه و به قول معروف برنامه مشتری پسندی شده برنامه مثلث شیشه ایه .(نمیدونم چرا بازم دارم به تلویزیون گیر میدم)

اما توی یکی از این برنامه ها که شب 14 خرداد پخش شد مهمون برنامه تا تونست خودش رو به امام چسبوند و نزدیک کرد. البته در انقلابی بودن ایشون حرفی نیست اما این که در یک برنامه زنده تلویزیونی یه نفر بیاد و کلی از خودش تعریف کنه و خودش رو تا جایی که میخواد بالا ببره  و دیگران رو تخریب کنه  در شان تلویزیون نیست.

چن تا سوال دارم

آیا به غیر از ایشون در زمان انقلاب شخص دیگه ای نبود  که بیاد یه کم از انقلاب حرف بزنه و کمتر منیت به خرج بده؟؟؟

ایشون به شدت از مبارزه با بی حجابی انتقاد میکردن  و این درحالیست که این وضع حاصل 8 سال دولت اصلاحات و 4 سال مجلس ششم

ایشون ادعا میکنه که به بهترین نحو ممکن مجلس رو اداره کرده.اما تا اون جایی که من میدونم شاید بدترین مجلس در طول انقلاب بوده و حتی خیلی از مسئولین سعی میکنن کمتر در مورد خارات اون مجلس صحبت کنن. مجلسی که برخی از دوستان همیتن آقا بیش از چند صد ساعت غیبت و تاخیر تو پروندشون ثبت شده

مجلسی که اولین مصوبات  در خصوص مزایا و حقوق نمایندگان مجلس بود

ایشون باز هم به اون ادعای بی موردشون در خصوص خوابشون میپردازن و این رو همه میدونن که ادعای پوچ و بی اساسیه. بهتره ایشون یه سر به آرشیو اخبار صدا و سیما و کانال شش بزن و ببین تا چه ساعتی و با چند رای از نفر قبلی عقب تر بودن و زمانی که آرای تهران رو مجدداً کم کردن ایشون یک دفعه جلو افتادن

 


شرم

    نظر

چه کنم با شرم؟

مردی از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله علیه و آله آمد وگفت: یا رسول الله!گناهان من بسیار است. آیا در توبه به روی من نیز باز است؟

 پیامبر (ص) فرمود: آری، راه توبه بر همگان، هموار است. تو نیز از آن محروم نیستی.
مرد حبشی از نزد پیامبر (ص)رفت.

 مدتی نگذشت که بازگشت و گفت: یا رسول الله!آن هنگام که معصیت می‏کردم، خداوند، مرا می‏دید؟ 
پیامبر (ص) فرمود: آری، می‏دید مرد حبشی، آهی سرد از سینه بیرون داد و گفت: توبه، جرم گناه را می‏پوشاند؛ چه کنم با شرم آن؟  در دم نعره‏ای زد و جان بداد.

..........................................


مادرم قبرت کو

    نظر
بسم الله
مادرا من خجلم
تو ببخشا که اگر صورت من نیلی نیست
یا که رخساره حق خواهی من ضربه خور سیلی نیست
پلک سالم دارم
بازو و پهلوی من بی درد است
لیک چشمانم اگر بهر تو گریان نشود نا مرد است
شد فدک باغ نمک بر دل پر ریش علی
مادرم شکر خدا که نخوردی به زمین پیش علی

کوچه ها غوغا بود
همه مردم نامرد
باغ دربش میسوخت
چار بلبل به ترانه مشغولبی خبر از همه جا
باغبان تنها بود
شاپرک له شده بود
غنچه یاس به زیر پا بود
باغبان تنها بود
ریسمان بر گردن
باغبان را بردند

میرسیدم به نوایی ای کاش
میشدم کهنه نخی ناقابل
میرسیدم به وصال
یا به نعلین علی
یا بر آن چادر کهنه که تو را بود به سر
مادر خاکی من
کاش خاکی بودم
میشدم مهر نماز
به عروج شب پیشانی تو میرفتم
واندر آن خلوت دور از اغیار
سجده ام را به تو میبخشیدم


*کاش سید بودم
وشب رقص جنون شهدا در فکه
شال سبزی یه کمر
ذکر قدوسی یا فاطمه بر پیشانی
مصحفی کوچک در جیب لباس خاکی
که اگر تیر به قلبم میخورد
پیش از آن قاری قرآن می شد

*کاش سید بودم
و بسان همه سادات بسیجی که به خاک افتادند
زائر آن قد بی مرقد تو می گشتم
گر اجازه به سخن میدادی
با صدایی لرزان جمله ای میگفتم
"مادرم قبرت کو"

قربون کبوترای حرمت

    نظر

الآن که مینویسم هنوز تولد امام رضا نیومده و معلوم نیست بطلبه تا اون موقع برم به پا بوسش یا نه

اما این رو میخواستم بگم که روز تولد حضرت معصومه تو حرمش بودم. تو یکی از صحن ها که رفتم دیدم دارن نقاره میزنن. یه دفعه دلم هوایی شد. دست خودم نبود نشستم زار زار گریه کردم . نمیدونم برای چی .اما یه نگاه به جمعیت کردم . دیدم خیلیا این جورین.خیلیا گریه میکنن. اما به خودم اومدم. از خودم بدم اومد.من چه قدر بدم که توفیق ندارم به زیارتش برم.زیارت امام رضا رو میگم. یه جورایی نا امید شدم. حالم گرفته شد.کاش میشد میطلبیدی و من رو میبردی .

 

 

نمیدونم دیگه چه جوری بگم دلم برات تنگ شده

یعنی هنوزم نه؟

بذار بیام دوباره گنبدت رو ببینم

بیام مثل گداها کنج حرم بشینم