سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشکستان

صفحه خانگی پارسی یار درباره

قربون کبوترای حرمت

    نظر

الآن که مینویسم هنوز تولد امام رضا نیومده و معلوم نیست بطلبه تا اون موقع برم به پا بوسش یا نه

اما این رو میخواستم بگم که روز تولد حضرت معصومه تو حرمش بودم. تو یکی از صحن ها که رفتم دیدم دارن نقاره میزنن. یه دفعه دلم هوایی شد. دست خودم نبود نشستم زار زار گریه کردم . نمیدونم برای چی .اما یه نگاه به جمعیت کردم . دیدم خیلیا این جورین.خیلیا گریه میکنن. اما به خودم اومدم. از خودم بدم اومد.من چه قدر بدم که توفیق ندارم به زیارتش برم.زیارت امام رضا رو میگم. یه جورایی نا امید شدم. حالم گرفته شد.کاش میشد میطلبیدی و من رو میبردی .

 

 

نمیدونم دیگه چه جوری بگم دلم برات تنگ شده

یعنی هنوزم نه؟

بذار بیام دوباره گنبدت رو ببینم

بیام مثل گداها کنج حرم بشینم