این صدای طپش قلبم نیست
((این صدای طپش قلبم نیست در نهانخانه دل سینه زنی است))
هردم به گوشم می رسدآوای زنگ قافله
این قافله تا کربلادیگر ندارد فاصله
یک زن میان محملی اندرغم و تاب وتب است
این زن صدایش آشناست
ای وای من این زینب است
در تقویم دل ما هیچ شهری به سرخی تو نیست!
سلام خدا بر تو وستارگانی که به دورت حلقه زدند!
سلام خدا بر خورشید فروزانی که در خود جای دادی!
ای شهر خون کاروان از راه میرسد!و با نسیم گرم کربلایی قصه آلاله های سرخ را به گوش میرساند!
دوباره سکوت تاریخ در هم میشکندو بغض وناله از تنگنای حنجره ها آزاد میشود!
بانک چاوش کاروان به گوش میرسد! و شیداییان را به مهمانی شور و حماسه فرا می خواند!
وجان عشاق را از جام گریه سرشار میکند!