سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشکستان

صفحه خانگی پارسی یار درباره

بسم رب

سلام. یه چن روزی تهران نبودم. کلی سرم شلوغ بود. کلی هم کار دارم که نمیدونم به کدومشون برسم. خیلی خسته شدم. نمی خوام بگم کم آوردم و بریدم. اما دیگه چیزی نمونده. چن روز تو این ماه رمضونیه رفتم الموت. آخه مادر بزرگم مریض بود .خدا رو شکر بهتره.یه سری هم به خونه و زمین و این چرت و پرتا زدیم. جاتون خالی هوا خیلی خوب بود . البته سرد هم بودا. اما میچسبید.توی حیاط چن تا درخت انار داریم .ماشالله امسال اناراش درشت تر شده بودن .گفتم دیگه معلوم نیست برگردیم پس بهتره اناراش رو بکنم.فکر میکردم نهایتاً 1 جعبه بشه اما 3 تا جعبه شد و چون دیگه جعبه نداشتم بقیش رو بی خیال شدم.

درخت انار

 

 

راستی یه نکته علمی. میدونید درخت زالزالک چه جوری در میاد؟ نه قلمه نه تخم. عمراً بدونید.باید اول یه گوسفند چن تا دونه زالزالک بخوره بعد با عرض معذرت ببخشید گلاب به روتون چن تا پشکل نا قابل پس بندازه بعد اونا برن تو خاک بعد سبز میشه. اما اگه شما هستش رو همین جوری بکارید امکانه نداره سبز بشه.

آها این رو هم بگم بنزین ندارم و یک روز از این دو رزو رو مجبور شدم برم دنبال بنزین بگردم .جاتون خالی 40 لیتر مجانی گیر آوردم. اما دیگه از اون 40 لیتر چیزی نمونده.

موقع بر گشت هم از الموت توی راه رفتیم سراغ یه زمین هندونه دزدی کنیم .البته نیتمون این بود که خیار بدزدیم اما دیدیم هندونه بیشتر داره(دزدی نبود.رسمه که وقتی باغبون یا کشاورز محصولش رو برداشت میکنه روی درختا و یا توی زمین نقداری از محصولاتش رو میذاره  تا مردم و مسافرا و ... برن استفاده کنن)ما هم تا تونستیم کندیم .حیف روزه بودیم و اونجا نتونستیم بخوریم.

 

 

راستش از شنبه کلاسهام دوباره شروع میشه و باید برم پی درس و مشقم و کمتر میتونم بیام بنویسم و آپ کنم. یه وقت فکر نکنید که چشم خوردم.آره میدونم کی میاد من رو چشم بزنه؟؟